دیکشنری
داستان آبیدیک
abstinence or abstin
æbstənəns ɔɹ æbstən
فارسی
1
عمومی
::
امساك، پرهیز، خودداری، ریاضت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABSORPTIVE
ABSORPTIVE CAPACITY
ABSTAIN
ABSTAIN FROM
ABSTAIN FROM VOTING
ABSTAINER
ABSTEMIOUS
ABSTEMIOUSLY
ABSTEMIOUSNESS
ABSTENTION
ABSTENTIOUS
ABSTERGE
ABSTERGENT
ABSTERSION
ABSTINENCE
ABSTINENCE OR ABSTIN
ABSTINENT
ABSTRACT
ABSTRACT A DEED
ABSTRACT CONCEPT
ABSTRACT CONCEPTUALIZATION
ABSTRACT EXPRESSIONISM
ABSTRACT EXPRESSIONIST
ABSTRACT FROM
ABSTRACT METHOD
ABSTRACT NOUN
ABSTRACT WORLD
ABSTRACTED
ABSTRACTEDLY
ABSTRACTEDNESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید